لحظه دیــــدن تــو لحظـــه یکــــی شـــدن بود
لحظه تکرار عشق و با تو هم قسم شدن بود
من تـــوی بــــــرق نگاهت قصر رویاهامو دیدم
نذر کردم صد گل یاس تا به عشق تو رسیدم
ای نفسهای پیاپی بــــی تــو زندگی عذابه
مالک دنیا که باشم بــی تو عمر من سرابه
ïزندگی داشتن دوست داشتنی ها نیست ï
ïبلکه دوست داشتن داشتنی هاستï
یــک نــــــــفـــس یـــاد خـــــدا
یــک سبد خاطـر آسوده و شـاد
یــک بغل شبنم آرامش و صبح
یــک هزار آیینه از جنس دعـا
هـــمـــــــه تـقــدیــــم شـمــا
عیدت مبارک عزیزم
کاش فاصله از جنس درختی می بود
و وفای من و تو
مثل تبر
می شکستیم
ساقه ی خشک جدایی را
و از آن چوب تنش
کلبه ای،
گوشه ای فارغ از این فاصله ها
ساخته بودیم
پر از مهر و صفا
کاش به غروری
که در حس من و توست
می شکستیم
شاخ وبرگی
که جدایی را
بال و پر می دهدش
هر سویی
کاش فاصله از جنس درختی می بود
گرمی عشق من و تو
می زد آتش به وجودش
شعله اش فاصله ها را می سوخت
و از آن خاکستر جا مانده به خاک
مرغ عشق من و تو
همچو ققنوس که فرزند تحمل باشد
زاده می شد
ز میان غم این فاصله ها
(حسن غفاری)
در بنفشه زار چشم تو
من ز بهترین بهشت ها گذشته ام
من به بهترین بهار ها رسیده ام
ای غم تو همزبان بهترین دقایق حیات من
لحظه های هستی من از تو پر شده
Yکیه که آخر دیونگیهY
Yواسه چشمات کیه جز من که می میرهY
Yواسه لحن خنده هاتY
Yکی برات قصه می گه شبا که خوابت نمی رهY
Yکیه پا به پات می آد وقتی که بارون می گیرهY
Yکیه وقتی تشنته تو ابرا بلوا می کنهY
Yاگه یه جرعه بخوای کویرو دریا می کنهY
Y یه شب موی تو رو به صد تا مهتاب نمی دهY
Yخودش می سوزه ولی تن به سایه و آب نمی دهY
Yاون منم که عاشقونه شعر چشماتو می گفتمY
Yهنوزم خیس می شه چشمام وقتی یاد تو می افتمY
Yهنوزم می آی تو خوابم تو شبای پر ستارهY
Yهنوزم می گم خدایا کاشکی برگرده دوبارهY
بهترین ترانه رو من از چشای تو می سازم
تو قمار زندگیمون تو نباشی من میبازم
اگه باشی در کنارم با تو من مالک دنیام
بیخیال غربت و غم بیخیال نور فردام
دوست دارم دوست دارم توی دنیا تورو دارم
دوست دارم دوست دارم توی دنیا تورو دارم
مثل آسمون که تنها امیدش چند تا ستاره ست
دیدن برق نگاهت واسه من عمر دوباره ست
از سر انگشت تو یعنی قصه ی خوب نوازش
هر نگاه عاشق تو غزل آبی خواهش
جاده های مهربونی میگذره از تو نگاهت
روشنه شبای تارم با خیال روی ماهت